بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
شاینا کوچولوشاینا کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

مامان آینده در انتظار شاینا عشق مامانی

تنهایی مختص خداست و بس

خدای خوب و مهربونم قدیمی ها  راست میگفتن که تنهایی مختص خداست و بس امروز صبح که همسری رفت اداره چند ساعت بعدش بهم زنگ زد و گفت که امروز اداره انتخابات و میخواد بره بابلسر و ساعت 12 شب میاد خونه انگار غم دنیا ریخت توی دلم وقتی این حرفو بهم زد خدای خوبم انگار دارم از تنهایی دق میکنم با اینکه امروز از صبح ساختمون شلوغ بود و خواهری عزیزم اسباب کشی داشت و همش داشتم طبقه پایین کمک میکردم و دور ورم یکسره شلوغ بود و مامانی و آبجی های گلم پیشم بودن ولی اطراف مو که نگاه میکردم انگار همش احساس میکردم یه چیزی کم دارم شب که شد شوهر خواهر ها و داداش و زن داداش و بابای مهربونم هم اومدند دیگه انگار هر چی غصه توی دنیا بود مال من بود اسباب و اث...
27 مرداد 1393

لطفا تا آخر بخون

لطفا تا آخر بخون این روزها مسلما پیام های زیادی مبنی بر اینکه آخر آنها نوشته شده آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز یا چند ساعت دیگه یا این هفته معجزه ببینی ،به چشم خورده است. راستی تا حالا فکر کردی مبدا این پیام ها از کجاست؟ به کجا میروند؟ هدف از ارسالشان چیست؟ و یا از کدام کشور شروع میشوند؟ پس خوب توجه کن! چندی پیش روزنامه ی تلاویو در چاپ سراسری خود با این تیتر که چگونه اسلام را متزلزل کنیم سپس آنرا در اختیار بگیریم منتشر شد. هنری لیونر (که به عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت میکند)تصریح کرده که همکاران ما شب و روز در واتساپ در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند. هنری لیونر افزود:ما با طراحی پیام های فارسی،عربی ترکی ...
25 مرداد 1393

یه حادثه شوم برای آوینای عزیزمون و خانواده اش

    دوستان خوب و عزیزم الان وقتی وارد وبلاگ شدم به وبلاگ دوست خوبم سحر(جشن تولد تم دار) وارد شدم با خبر بسیار ناخوشایندی در وبلاگش روبه رو شدم آوینای کاظمی در سن دو سال و ده ماهگی به همراه پدر و مادرش در سانحه ی سقوز هواپیما به ملکوت العلی پیوست من الان خیلی ناراحتم خواستم شما هم بدونید و برای خوانواده اش از خداوند متعال طلب مغفرت کنید دلم خیلی گرفته و اشک امونمو بریده وقتی وارد وبلاگش شدم و عکس آوینای عزیزم دیدم نمیدونید چه حالی بهم دست داد خدایا مگه این کودک معصوم چه گناهی داشت که لایق این سرنوشت شوم شد خدایا چرا چرا چرا........ لطفا برای شادی روح این خانواده ی عزیز حمد و سوره ایی قرائت کنید ...
22 مرداد 1393

دو مطلب کوتاه اما زیبا

  مقصد … مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی ها ست … دنیای ِ آدم بزرگ ها … فقط جادّه دارد       (._.) -{بـلافـاصـله پـس از مـرگـم،}- -{مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛}- -{دوسـتـانــم عادت دارنــد که،}- -{دیــــر بیاینـــــد… }-     ...
20 مرداد 1393

راستین جون

دوست های خوبم این پسمل خوشگل اسمش راستین دو ماه شه این جوجه ی کوچولو خوشگله بچه ی پسرعموی منه خیلی نازه این عکس هم عید فطر ازش گرفتم توی بغل بابابزرگش یعنی عموی منه من خیلی دوسش دارم   ...
20 مرداد 1393

با همسر لجباز چه رفتاری باید کرد؟

با همسر لجباز چه رفتاری باید کرد؟           لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که باعث می شود افراد کارهای بچگانه بکنند و تصمیم های غیر منطقی بگیرند. گاهی لحن صحبت زن یا شوهرها باعث می شود که همسرشان لجبازی کند. اولین و مهم ترین توصیه برای رفتار با همسر لجباز، مدارا کردن است. جر و بحث  زن و شوهرها و اختلاف  نظر های آن ها باعث می شود که گاهی در گفت و گو با یکدیگر جانب انصاف را رعایت نکنند. لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که باعث می شود افراد کارهای بچگانه بکنند و تصمیم  های غیر منطقی بگیرند. کمبود اعتماد به نفس، نداشتن خود باوری و احساس شکست باعث لجباز شد...
20 مرداد 1393

چکاپ

سلام نی نی خوشگلم و سلام مامان های عزیز امیدوارم که حالت خوب باشه عزیز دلم و همچنین شما مامان های خوب هم سلامت باشید...... راستش  مامانی میخواستم بگم چهارشنبه بالاخره بعد از مدت ها از دکتر زنان نوبت گرفتم تا واسه چکاپ برم حقیقتش تا حالا واسه معاینه پیش دکتر نرفته بودم و یک کمی می ترسیدم و در واقع یک قدمی بود برای اطمینان از سلامتی خودم تا اگه خواستیم یه روزی واسه زمینی شدن تو اقدام کنیم ترسی نداشته باشیم البته این ترس اولش خودش واسه مامانی یه دنیایی داشت از دکتر سالومه پیوندی بابایی برام نوبت گرفت هر چند وقتی رسیدیم اونجا نوبت من رد شده بود و 2 الی 3 ساعتی علاف شدیم حالا فکر کن مامانی خودش کلی استرس داشت مجبور بود اونهمه...
20 مرداد 1393

.. یه خواب ابدی ..

.. یه خواب ابدی .. ..خسته ام .. از این همه تلاش .. از این همه جنگیدن برای زندگی کردن .. برای خوب زندگی کردن .. ساده زندگی کردن .. برای بودن .. برای خوب بودن .. احساس آدمی رو دارم که توی آتیشه .. اگه بمونه توی آتیش میسوزه .. اما دیگه توان فرار کردن از آتیش رو هم نداره .. انگار این زندگی و این دنیا اصلا قصد نداره روی خوبش رو هم به من نشون بده  .. یا این زندگی داره خیلی به من سخت میگیره .. یا من خیلی سخت گرفتم این زندگی رو .. هر چی که هست .. از وقتی یادم میاد ..دارم تلاش میکنم برای رام کردن زندگی .. دارم میجنگم .. خسته شدم از این همه جنگ .. دلم یه آرا...
14 مرداد 1393